یک عاشقانه آرام

ساخت وبلاگ
وقتی خودت را از رابطه ای که رو به مرگ میرود،نجات نمی دهیمثل این است که رمانی زیبا رامدت ها با اشتیاقی عجیب دنبال میکنی...تا شبی که به اواسط کتاب میرسیمیبینی تعداد زیادی از صفحات کتاب پاره شده است!و تو از این جا به بعد قصه،هاج و واج و پر از سوال می مانی!اینجا همان نقطه ایستکه بند رابطه ات به طور ناگهانی پاره میشود...تا مدتها با ذهن پر سوالت کلنجار میرویو به نتیجه ای نمیرسیتا اینکه تصمیم میگیریاین رابطه ی بریده شده را گره بزنی!و خواندن همان رمان را از صفحه ی بعد از پارگی ادامه دهی...دیگر زیاد از قصه سر در نمیاوری!چون صفحات بی شمارش را از دست داده ای...خسته میشوی...اینجا میشود که یا کتاب را کنار میگذارییا با سماجت تا آخرش پیش میروی!و وقتی به صفحه ی آخر میرسیمیبینی صفحه ی آخری وجود ندارد!در واقع صفحه ی آخر همبه همان سادگی صفحات وسطی پاره شده است...می بینی؟ادامه دادن رابطه ی تمام شده،تو را باز به همان نقطه ی بی سرو تهو پر از سوال ِ صفحه ی پاره شده بر می گرداند!منتها خسته تر...غمگین تر...بی غرورتر...#مهسا_مجیدی_پور یک عاشقانه آرام...
ما را در سایت یک عاشقانه آرام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : erahaei-mm2 بازدید : 306 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 22:43

زندگی ام ؛

تاتر زیبایی بود

روی صحنه ؛ همه چیز عالی....

تمام صندلیهای دورم ؛ همیشه خالی ...

چیستا یثربی




یک عاشقانه آرام...
ما را در سایت یک عاشقانه آرام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : erahaei-mm2 بازدید : 303 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 22:43

چای که مرغوب نباشد چیزی به آن اضافه میکنم!چوب دارچینی، هِلی، نباتی، شده چند پَر بهار نارنج،چیزی که آن مزه و بو را تبدیل به عطر ِخوش و طعم ِخوب کند...زندگی هم گاهی می شود مثل همین چای؛ باید با دلخوشی های کوچک طعم و رنگش را عوض کنی،یک چیزی که امید بدهد به دلت،انگیزه شود…فریاد کنزنده باد امید،زنده باد زندگی با همه ی خوب و بدش؟؟؟ یک عاشقانه آرام...
ما را در سایت یک عاشقانه آرام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : erahaei-mm2 بازدید : 303 تاريخ : چهارشنبه 27 بهمن 1395 ساعت: 22:43